* تـک سـتـاره هـا *

* تـک سـتـاره هـا *

مطالب طنز - دانلود نرم افزار موبایل و کامپیوتر - عکسهای دیدنی - داستان کوتاه - هک و ...
* تـک سـتـاره هـا *

* تـک سـتـاره هـا *

مطالب طنز - دانلود نرم افزار موبایل و کامپیوتر - عکسهای دیدنی - داستان کوتاه - هک و ...

نکات شمارش تعداد تکواژها و واژه ها

شمارش تکواژها و واژه ها - تک ستاره ها 
 

نکات تعیین تعداد تکواژ و واژه


نکته­ها در تعیین تعداد تکواژ و واژه

قبل از هر چیز باید به این نکته توجّه کرد که تعیین تعداد هر چیز قابل شمارشی به دقّت و توجّه بسیار نیاز دارد چرا که چشم ما که یکی از مهمترین ابزار تعیین تعداد اشیا و یا موضوعات قابل شمارش است مرتکب خطا و اشتباه می­شود پس بهتر است دقّت بیشتری در تعیین تعداد تکواژها به کار گیریم ؛ امّا نکات قابل توجّه :

- توجّه به نقش نمای اضافه و یک تکواژ محسوب کردن آن ؛مثل : جهان ِ بدون مرز = ـِـ ( 1 تکواژ ) ، هوایِ پاک = ـِ ( یِ) ( 1 تکواژ ) کشتیِ نوح = ـِـ ( « یِ » که در واج نگاری می­آید امّا در املا نوشته نمی­شود . ) ( 1 تکواژ )

مصوّت ـِـ در واژه­های مقابل تکواژ محسوب نمی­شود بنابر این هریک از آن­ها یک تکواژ هستند : « برایِ ، مثلِ ، مانندِ »

2- بی توجّهی به واج­های میانجی :

مثل « ی » در کلمات مختوم به مصوّت ؛ « نامه­یِ ، گویایِ ، دانشجویِ ، کشتیِ » در این مواقع یا ترکیب « ی » به همراه « ـِـ » را یک تکواژ محسوب می­کنیم ( یِ = ( 1 تکواژ ) ) و یا به تنهایی « ـِـ را یک تکواژ محسوب کرده واج میانجی « ی » را حذف می­کنیم .

واج­های میانجی دیگر ؛ مثل : « ک » در کلماتی مانند « نیاکان ، پلّکان » ، « ج » در « ترشیجات ، مربّاجات » ، « گ » در « زندگی ، پرندگان ، جویندگان » ، « د » در کلماتی مانند « بـِدان ، بـِدین » ، « هـ » در کلماتی مانند « بهش ، بهت » ، « و » در کلماتی مانند « آهوان ، زانوان ، بانوان »

نمونه­هایی از تجزیه به تکواژ : دانشجو = دان + ـِش + جو + ان ( یان ) ، نیاکان = نیا + ان ( کان ) ، ترشیجات = ترش + ی + ات ( جات ) ، پرندگان = پر( بن مضارع ) + نده + ان ( گان ) ، بدان = به + ان ( دان ) ، بهش = به + ـِش ( هش )( البته ـِش با تغییر تلفّظ یا همان فرایند واجی ابدال به شکل ـِش در آمده است و در اصل ـَش بوده­است . ) ، آهوان = آهو + ان ( وان ) باید خاطر نشان کرد که در این واژه نیز فرایند واجی اتّفاق افتاده­است .

3- باید توجّه کرد که برخی از کلمات به دو شکل در واژگان ما ضبط و ثبت شده­اند ؛ مثل : بن­های مضارع « گو ، جو ، آ .. = گوی ، جوی ، آی ... » ، اسمهایی مانند « خدا = خدای ، جا = جای » بنابراین در هر دو صورت ، چه با « ی » چه بدون « ی » یک تکواژ محسوب می­شوند . ؛ مثلاً : گویم = گو ( گوی ) + ـَم یا خدایگان = خدا ( خدای ) + ان ( گان )

4- توجّه به شناسه­ی صفر ( Ø )و محسوب کردن آن به عنوان یک تکواژ در افعالی که فاقد شناسه هستند ؛ مثلاً : است + Ø ، نیست+ Ø ، رفت + Ø ، گفته بود + Ø ، شنیده است + Ø ، دیده بود + Ø ، می­آمد + Ø ، برو + Ø ، نرو+ Ø ...

نحوه­ی تشخیص شناسه : بهترین راه تشخیص شناسه صرفِ فعل است ، به این صورت می­توان تشخیص داد که واج و یا واج­های پایانی فعل­ها شناسه است یا نه . در واقع ما از محور جانشینی برای اثبات شناسه بودن و یا نبودن واج پایانی کمک می­گیریم : دید : دیدم ، دیدی ، دید ـ چون در پایان فعل سوم شخص چیزی به فعل افزوده نشده­است پس به راحتی می­توان به وجود شناسه­ی صفر ( Ø ) پی برد . مثال دوم فعل « دوید » که گاهی « د » و گاهی « ید » را در آن به عنوان شناسه فرض می­کنند امّا با صرف آن به راحتی به وجود شناسه­ی صفر می­توان پی­برد : ( دویدم ، دویدی ، دوید Ø ... ) و یا مثال­های مشابه ...

راه دوم این که به آخر افعالی که شک داریم « ن » مصدری بیفزاییم : دوید = دویدن ، دید = دیدن و چون می­توان از این واژه­ها مصدر ساخت پس « د » در این افعال شناسه نیست ؛ امّا از افعالی مانند « رود ، بیند ، جوید » چون نمی­توان مصدر ساخت پس « د » در آن­ها شناسه است .

5- توجّه به تکواژ­های ماضی ساز و تجزیه­ی آن­ها و محسوب کردن آن­ها به عنوان یک تکواژ .

نحوه­ی تشخیص تکواژ­های ماضی­ساز : باید به این نکته توجّه کرد که تمام افعال از بن مضارع ساخته می­شود امّا با گذشت زمان برخی از افعال از ریشه­ی خود دور شده­اند ولی در تعدادی از آن­ها هنوز بن­های مضارع به شکل اوّلیّه در درون تمامی افعال ، چه ماضی و چه مضارع باقی مانده­است پس می­توان در افعال ماضی هم بن مضارع آن فعل را یافت .باید به این نکته نیزتوجّه کرد که تنها بن­های مضارعی را در افعال ماضی باید تجزیه کرد که بدون تغییر در افعال مضارع کاربرد دارند .

انواع پسوند­های ماضی ساز :

« ید » : خندید ، چرخـید ، گنجـید ، دوید ، پرید ، پاشـید ، جنبـید و ...

« د » : خورد ، خوانـد ، مانـد ، گردانـد ، دوانـد ، خورانـد ، آورد ، افشانـد ، افکنـد و ...

« اد » : افتـاد ، نهـاد ، ایستـاد ، فرستـاد ،

« ست » ( ـِست ) : زیـست ، مانـِست ، آراست ، توانـِست ، گریـست ،

« ت » : بافـت ، شکافـت و ...

بنابر این لازم است در هنگام شمارش تکواژ­ها به تجزیه و شمارش این پسوند­های ماضی ساز نیز توجّه شود .

6- توجّه و تجزیه و محاسبه­ی تکواژ گذراساز « ان » به عنوان یک تکواژ : رساند = رس ( بن مضارع ) + ان ( پسوند گذراساز + د ( پسوند ماضی ساز ) + Ø (شناسه­ی صفر ) ، می­جهانیدند = می + جه + ان (پسوند گذرا ساز ) + ید ( پسوند ماضی ساز ) + ـَند ( شناسه ) یا افعالی مانند : رهاند + Ø ، خوراند + Ø ، پراند + Ø ، دواند + Ø و ...

نکاتی در تعیین تعداد واژه­ها

1- نقش نمای اضافه یک واژه محسوب می­شود : کتاب کوچک من = 5 واژه ( کتاب/ ـِ / کوچک / ـِ / من / )

2- افعال چه یک تکواژ باشند و چه چند تکواژ با هم یک فعل را تشکیل می­دهند : گفت ، گفته­است ، گفته بود ، گفته­شده­بود ، گفته باشد ، گفته­­­­ شده باشد و ... هر یک تنها یک واژه هستند .و یا افعال مرکّب با تمامی اجزا یک واژه محسوب می­شوند : آوردن = یک واژه ، به دست آوردن ( به معنای کسب کردن) = یک واژه ، به حساب آوردن = یک واژه ، کلاه­برداری کردن = یک واژه ، کلاه به سر کسی گذاشتن و امثالهم نیز یک واژه محسوب می­شوند .

3- مواظب باشیم گروه کلمه را هرچند اجزای کوچکی داشته باشد یک واژه محسوب نکنیم : دلش می­خواست . ( دل =یک واژه و ـَش = یک واژه ) ازم پرسید . ( از = یک واژه ـَم = یک واژه )

اکنون به نحوه­ ی تجزیه­ی تعدادی از کلمات مشکل به تکواژ توجّه کنید .

نیست = نی + ست ( است ) + Ø (شناسه­ی صفر ) / بجود = ب + جو = ـَد ( شناسه ) / ماست ( فعل ) = ما + ست ( است ) + Ø (شناسه­ی صفر ) / شکافتن = شکاف + ت (پسوند ماضی ساز ) + ـَن ( پسوند صدر ساز ) / بر­می­آید = بر + می +آ ( آی ) + ـَد (شناسه ) / ادبیّات = ادب + ی + ات / ماندگار = مان + د ( پسوند ماضی ساز ) گار / تکاپو = تک + ا + پو / زیبایی = زیب (بن مضارع ) + ا ( پسوند صفت ساز ) + ی ( یی ) ( پسوند اسم ساز )

نمونه­هایی از تجزیه­ی جملات به تکواژ و واژه : ( این جملات در سؤالات کنکور­های گذشته آمده است . )

« در شعر « باغ من » ، شاعر به توصیف پاییز می­پردازد و پاییز را نه فصل بی­حاصلی و خشکی و نازیبایی که مظهر زیبایی و پادشاه فصل­ها می­داند . »

تکواژ­ها = ( در /شعر / ـِ / باغ / ـِ / من / شاعر / به / توصیف / ـِ / پاییز /می / پرداز / ـَد / و / پاییز / را / نه / فصل / ـِ / بی / حاصل / ی / و / خشک / ی / و / نا/ زیب / ا / یی (ی) / و / پادشاه / ـِ / فصل / ها / می / دان / ـَد / )

واژه­ها : ( در /شعر / ـِ / باغ / ـِ / من / شاعر / به / توصیف / ـِ / پاییز /می پرداز َد / و / پاییز / را / نه / فصل / ـِ / بی حاصلی / و / خشکی / و / نا زیبایی / و / پادشاه / ـِ / فصل­ها / می­دانـَد / )

« نثر تاریخی در قرن پنجم در کتاب تاریخ بیهقی اوج و اعتبار خاصّی یافت . »

تکواژ­ها : ( نثر / ـِ / تاریخ / ی / در / قرن / ـِ / پنج / ـُم / در / کتاب / ـِ / تاریخ / ـِ / بیهق / ی / اوج / و / اعتبار / ـِ / خاصّ / ی / یافت / Ø /

واژه­ها : ( نثر / ـِ / تاریخی / در / قرن / ـِ / پنجـُم / در / کتاب / ـِ / تاریخ / ـِ / بیهقی / اوج / و / اعتبار / ـِ / خاصّی / یافتØ /

« قلمرو خیال آن­ قدر وسیع و پهناور است که هر چیز غیرممکن می­تواند در آن جاشدنی و بودنی باشد . »

تکواژها : ( قلم / رو / ـِ / خیال / آن /قدر / وسیع / و / پهن / ا / ور / است / Ø / که / هر / چیز / ـِ / غیر / ـِ / ممکن/ می / توان / ـَد / در / آن / جا / شد / ـَن / ی / و / بو 1 / د 2 / ـَن / ی / باش / ـَد / (1- « بودن » دو بن مضارع دارد : « بو و باش » 2- پسوند ماضی ساز است . )

واژه­ها : ( قلمرو / ـِ / خیال / آن /قدر / وسیع / و / پهناور / استØ / که / هر / چیز / ـِ / غیر ممکن/ می توانـَد / در / آن / جا شدَنی / و / بو دَنی / باشـَد /

« با گسترش شعر فارسی در عراق و توجّه نویسندگان و شاعران به علوم و ادبیّات در شعر و نثر تحوّلی پیدا شد . »

تکواژ­ها : ( با / گستر / ـِش / ـِ / شعر / ـِ / فارس / ی / در / عراق / و / توجّه / ـِ / نویس / ـَنده / ان (گان) / و / شاعر / ان / به / علوم / و / ادب / یّ / ات / در / شعر / و / نثر / تحوّل / ی / پیدا / شد / Ø /

واژ­ه­ها : ( با / گسترش / ـِ / شعر / ـِ / فارسی / در / عراق / و / توجّه / ـِ / نویسـَندگان / و / شاعران / به / علوم / و / ادبیّات / در / شعر / و / نثر / تحوّلی / پیدا / شدØ /

« ویژگی نثر عرفانی ، سادگی و نزدیک بودن آن به زبان محاوره است . »

تکواژ­ها ­­ : ( /ویژه / ی (گی) / ـِ / نثر / ـِ / عرفان / ی / ساده / ی (گی) / و / نزدیک / بو / د / ـَن / ـِ / آن / به / زبان / ـِ / محاوره / است / Ø /

واژ­ه­ها : ( /ویژگی / ـِ / نثر / ـِ / عرفانی / سادگی / و / نزدیک بودن / ـِ / آن / به / زبان / ـِ / محاوره / استØ /

واج ، انواع واج ، ترکیب واج­ها ، تشخیص نوع واج­ها ، سؤالات کنکوری مرتبط با واج­ها

راه­ تشخیص صامت از مصوّت

نمونه سؤالات کنکوری مرتبط با واج نگاری و یا واج شماری :

به نام خدا

واج ، انواع واج ، ترکیب واج­ها ، تشخیص نوع واج­ها ، سؤالات کنکوری مرتبط با واج­ها

تعریف : واج کوچک­ترین واحد صوتی ( آوایی ) زبان است که گر چه خود معنایی ندارد امّا با تغییر در یک واژه ( تکواژ ) تغییر معنایی ایجاد می­کند[1] :

خار و کار تنها در یک واج با هم اختلاف دارند ؛ همان­طور هستند جفت واژه­ها یا گروه واژه­های مقابل : دَست ، مَست ، سَر ، سِر ، سار ، سیر ، چین ، چون ، کُشت ، کاشت ، کشت ، جان ، جام ، جار، جال ، جاز هر یک از این کلمات با جفت واژه­های خود تنها در یک واج با هم اختلاف دارند .

انواع واج : واج­ها دو دسته هستند « صامت و مصوِّت »

صامت­ها : « / ء ، ع / ب / پ / ت ، ط / ث ، س ، ص / ج / چ / ح ، هـ / خ / د / ذ ، ز ، ض ، ظ / ر / ژ / ش / غ ، ق / ف / ک / گ / ل / م / ن / و / ی / = 23 صامت ؛ با این توضیح که تمام صامت­هایی که در کنار هم با کشیدن خطی زیرشان آمده­اند در واقع یک واج محسوب می­شوند .

مصوِّت­ها : / ـَـ / ـِـ / ـُـ / ا / و / ی / = 6 مصوِّت ؛ با این توضیح که شکل­های / ا ، و ، ی / زمانی مصوِّت محسوب می­شوند که در یک هجا واج دوّم باشند . ( در ادامه بیشتر توضیح داده می­شود . )

ترکیب واج­ها :

به این معنا که چه واجی در کنار واج دیگر می­آید و چه واج­هایی نمی­توانند بلافاصله در کنار دیگر واج­ها بیایند . همواره ترکیب اصلی واج­ها که به ساخت یک هجا ( بخش ) منتهی می­شوند به سه شکل زیر خواهد بود :

( در ادامه واج صامت را با « ص » ، واج مصوِّت را با « م » نمایش می­دهیم . )

ص + م = نه ( ن ـَ ) ، به ( ب ـِـ ) با ، بو ، کی ( چه کسی ؟) کو ( کجاست ؟ ) را ، ما ، بی ( بدون ِ ) چه ، جا ، وَ ...

ص + م + ص = سَر ، سِر ، سُر ، خان ، چین ، چون ، دار ، دیر ( با تأخیر ) زور ، دَر کِی ( چه وقت ) مِی(شراب ) دُو ( بن مضارع دویدن ) رُو ( بن مضارع رفتن ) خویش = ( خیش ، چرا که در آوانگاری ( واج نگاری ) تنها به نوشتن واج­هایی می­پردازیم که تلفّظ می­شوند . ) آب = ( ء ا ب ) ...

ص + م + ص + ص = داشت ، پوست ، دَرد ، سوخت ، دِیر ( عبادت­گاه ) خواست = ( خاست ، چرا که در آوانگاری ( واج نگاری ) تنها به نوشتن واج­هایی می­پردازیم که تلفّظ می­شوند . ) دوخت ، است = ( ء ـَ ست )

چند نکته : با اندکی توجّه معلوم می­شود :

اوّلین واج در تمام ترکیب­ها صامت است .

دومین واج در تمام ترکیب­ها مصوّت است .

سومین و چهارمین واج همواره صامت است .( ما در زبان فارسی معیار هجایی نداریم که بیشتر از چهار واج داشته­باشد .)

با توجّه به الگوهای ارائه شده ما هجایی (تکواژ و واژه­ای ) نداریم که با مصوّت شروع شده باشد و یا به اشکال زیر آمده باشد :

« م + ص یا ص + م + م یا ص + ص یا ص + م + م + ص »

راه­ تشخیص صامت از مصوّت : ( پیش از هر کاری لازم است 1- واژه­ها و تکواژهای داده شده را به هجاها تقسیم نماییم 2- واج­نگاری ( آوانویسی ) کنیم 3- در پی یافتن نوع و تعداد واج­ها باشیم . )

امّا برای یافتن نوع و تعداد واج­ها بهترین و ساده­ترین راه استفاده از الگوی هجایی و یا در واقع استفاده از محور جانشینی است ؛ یعنی ، باید با توجّه به الگوهای ارائه شده واج­ها را جانشین یکدیگر نماییم تا به این وسیله امکان تشخیص نوع واج ممکن شود و چون در زبان فارسی هیچگاه صامت جانشین مصوّت و یا بالعکس مصوّت جانشین صامت نمی­شود ؛ پس تمام واج­هایی که جای اوّلین واج را اشغال می­کنند قطعاً صامت و واج دوم مصوّت و واج­های سوم و چهارم صامت خواهند بود :

تکواژ

=

صامت

+

مصوّت

+

صامت

+

صامت


نه

=

ن

+

ـَـ






دار

=

د

+

ا

+

ر




موش

=

م

+

و

+

ش




دین

=

د

+

ی

+

ن




دوخت

=

د

+

و

+

خ

+

ت


آرد

=

ء

+

ا

+

ر

+

د


چای

=

چ

+

ا

+

ی




لارو

=

ل

+

ا

+

ر

+

و

« و » در این تکواژ صامت است .

و

=

و

+

ـَـ





« و » در این تکواژ صامت است .

رُو

=

ر

+

ـُـ

+

و



« و » در این تکواژ صامت است .

کوشک

=

ک

+

و

+

ش

+

ک

« و » در این تکواژ مصوّت است .

پس هر واجی که در ستون صامت­ها قرار گرفت مطمئن خواهیم بود که صامت است و هر واجی در ستون مصوّت­ها قرار گرفت قطعاً مصوّت خواهد بود .

( چون هر هجایی برای شکل­گیری آوایی حدّاقل به یک صامت و یک مصوّت نیاز دارد و باز با عنایت به اینکه تعداد مصوّت­ها در یک هجا نمی­تواند بیشتر از یکی باشد بنا براین تعداد هجاها در هر واژه و یا تکواژ قطعاً برابر با تعداد مصوّت­ها خواهد بود و این یکی از بهترین و سریعترین راه اثبات صحت و سقم اوّلیه­ی آوانگاری و واج­شماری است . )

قابل توجّه :

الف ) بدانیم که هجاهایی مانند زیر به اشتباه آوانگاری ( واج نویسی ) و واج شماری نشوند .

آ = / ء / ( صامت ) + / ا / ( مصوّت ) = 2 واج ،

اَ = / ء / ( صامت ) + / ـَـ / ( مصوّت ) = 2 واج ،

اِ = / ء / ( صامت ) + / ـِـ / ( مصوّت ) = 2 واج ،

اُ = / ء / ( صامت ) + / ـُـ / ( مصوّت ) = 2 واج

ب ) آوانگاری چند واژه که به نسبت مشکل ساز هستند :

« دو » ( بن مضارع دویدن ) = / د / ( صامت ) + / ـُ / ( مصوّت ) + / و / ( صامت ) ،

« رو »( بن مضارع رفتن ) =/ ر / ( صامت ) + / ـُ / ( مصوّت ) + / و / ( صامت ) ،

« نو » = ( تازه ) / ن / ( صامت ) + / ـُ / ( مصوّت ) + / و / ( صامت ) ،

« کی » ( چه وقت ) = / ک / ( صامت ) + / ـِ / ( مصوّت ) + / ی / ( صامت ) ،

« می »( شراب ) = / م / ( صامت ) + / ـِـ / ( مصوّت ) + / ی / ( صامت ) ،

« دی » ( نام ماه ) = / د/ ( صامت ) + / ـِـ / ( مصوّت ) + / ی / ( صامت )

نمونه سؤالات کنکوری مرتبط با واج نگاری و یا واج شماری :

1- ترکیب واج­های واژه­ی « آسایشگاه » به ترتیب در کدام گزینه آمده­است .( کنکور- 81 )

الف) / ص / م / ص / م / ص / م / ص / ص / م / ص /

ب) / ص / ص / م / ص/ ص / ص / م / ص /

ج) / ص / م / ص / م / م / ص / م / ص / م /

د) / م / ص/ م / ص / م / ص / م / م / ص/ م /

در این سؤال گزینه­ی « ب » بلافاصله حذف می­شود چرا که با دو صامت آغازین آمده و این خلاف قانون ترکیب واج­ها است.

گزینه­ی « ج» نیز حذف می­شود چرا که دو مصوّت بلا فاصله پشت سر هم آمده است .

گزینه­ی « د » نیز به خاطر آمدن مصوّت در ابتدای واژه حذف می­شود .

بنابر این بدون اینکه حتّی به واژه نگاه کنیم جواب صحیح را یافته­ایم .

( الف ) / ص= ء / م = ا / ص = س / م = ا / ص = ی / م = ـِ / ص = ش / ص = گ / م = ا / ص = ه /

2- ترتیب واج­ها در نظام آوایی کدام واژه درست نیست ؟ ( المپیاد ادبی 79 )

الف) سود = صامت + مصوّت+ صامت ب)اَثَر= صامت + مصوّت+ صامت + مصوّت + صامت

ج) ناله = صامت + مصوّت+ صامت + مصوّت د) تحفه = صامت + مصوّت+ صامت + مصوّت

با تعیین تعداد هجاها می­توان به این نتیجه رسید که تنها گزینه­ی « د » دو هجا است بنابراین باید دو مصوّت داشته باشد «تـُح / فـِ »و چون دو مصوّت دارد تا اینجا عیبی مشاهده نمی­شود امّابا اندک توجّهی به تعداد واج­ها می­توان بلافاصله حکم به غلط بودن گزینه­ی « د » داد چرا که با نوشتن هجاهای این واژه اندکی دقّت می­توان تعداد واج­های آن را حدس زد ( 5 واج ) امّا می­بینیم که چهار واج است و این حکم غلط بودن این گزینه است بدون این­که به نوع واج­ها بخواهیم بپردازیم . جواب گزینه­ی « د » = صامت + مصوّت+ صامت + صامت + مصوّت

3- واج­های کدام گزینه با واژه­ی « بهجت­انگیز » مطابقت می­کند ؟ ( کنکور ریاضی – 85 )

الف) / ص / م / ص / م / ص / م / ص / ص / م / ص /

ب) / ص / ص / م / ص/ م / ص / ص / م / ص / م / ص /

ج) / ص / م / ص / ص/ م / ص/ ص / م / ص/ ص / م / ص /

د) / ص / م / ص / ص / م / ص / م / ص / ص/ م / ص

گزینه­ی « ب » به خاطر داشتن دو صامت آغازین از نظر قانون ترکیب واج­ها غلط است پس نمی­تواند جواب باشد .

اکنون هجاهای واژه را می­نویسیم : « بـِـه ، جـَـت ، ء ـَ ن ، گیز »

در این مرحله بدون توجّه به نوع صامت و مصوّت و تنها با شمارش واج­های موجود در آوانگاری می­توان دانست که واژه­ی مذکور دارای 12 واج است و این شرط تنها در گزینه­ی « ج » موجود است .(بِـه = / ص / م / ص *[2] جـَت = ص/ م / ص * ء ـَن = ص / م / ص * گیز = ص / م / ص *)

( توضیح : متأسّفانه اشکالی بر این سؤال وارد است چرا که می­توان واژه را با توجّه به قاعده­ی کاهش بدون همزه نیز آورد در این صورت جواب می­تواند گزینه­ی « د » باشد . )

4- کلمه­ی « آسِمان خراش » از چند واج تشکیل شده­است ؟ ( سنجش – 82 )

الف) 9 ب) 12 ج) 13 د) 10

اوّلین و بهترین کار این است که واژه را به هجا تقسیم نموده و واج­نگاری کنیم : « ء ا * سـِ * مان * خـَ * راش * » = 12 واج

بنابراین بلافاصله با شمردن تعداد هجاهای آوانگاری خود ، به جواب صحیح پی­می­بریم . ( جواب = ب )

5- تعداد صامت و مصوّت در کلمه­ی « دانش­نامه­نویسی » به ترتیب در کدام گزینه آمده­است ؟

الف ) 8 ، 7   ب ) 6 ، 9[4]   ج ) 7 ، 8[5]   د ) 9 ، 6

باز طبق روال ابتدا هجابندی و آوانگاری می­کنیم : « دا * نـِش * نا * مـِ * نـِ * وی * سی * » با همین کار بدون این­که لازم باشد تمام واج­ها را بشماریم و نوع آن ها را تشخیص دهیم به جواب صحیح می­رسیم . ( الف )

چرا که ما می­دانیم همواره در زبان فارسی تعداد مصوّت­ها برابر با تعداد هجاها است پس چون هفت هجا داریم بنابراین هفت مصوّت نیز داریم و این پاسخ تنها در گزینه­ی « الف » وجود دارد .

صامت­ها : / د ن ش ن م ن و س / = 8 مصوّت­ها : / ا ـِـ ا ـِـ ـِـ ی ی / = 7

با این توضیح که گاهی اختلاف در واج باعث تمایز معنایی نمی­شود ، به عنوان مثال جفت واژه­های « فیل ، پیل » و « سپید ، سفید » و امثالهم با وجود اختلاف در واج یک معنا دارند امّا این استثناها هم نمی­تواند قانون کلّی زبان را نقض کند چرا که هریک از این ااستثناها هم با قوانین زبان­شناسی قابل توجیه هستند .

2- ( * ) به عنوان فاصله­ی میان هجاها از این علامت بهره گرفته شد .

3- با توجّه به دو تلفّظی بودن اگر در صورت سؤال مصوّت « ـِـ » زیر صامت « س » قرار داده­نشده­بود می­توانستیم واج­ها و هجاها را به این شکل نیز نمایش دهیم : « ء اس * مان * خـَ * راش * = 11 واج

4- لازم به توضیح است که غلط بودن این گزینه بسیار مشهود است چرا که ما هیچ هجایی نداریم که تعداد صامت­های آن کمتر از مصوّت­هایش باشد یا همواره صامت­ها با مصوّت­ها برابرند و یا تعداد صامت­ها بیشتر از مصوّت­ها خواهد بود .

5- عیناً با عنایت به توضیح قبل این گزینه نیز غلط است

نکته های دیگر:

-                                                                                                                           بمیراناد از چهار تکواژ به شرح ذیل ساخته شده است-1

ب+میر+ان+اد

ب تاکید+ بن فعل+ وند گذرا ساز+ وند دعایی ساز


*تک ستاره ها*
taksetareha.blogsky.com


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.