* تـک سـتـاره هـا *

* تـک سـتـاره هـا *

مطالب طنز - دانلود نرم افزار موبایل و کامپیوتر - عکسهای دیدنی - داستان کوتاه - هک و ...
* تـک سـتـاره هـا *

* تـک سـتـاره هـا *

مطالب طنز - دانلود نرم افزار موبایل و کامپیوتر - عکسهای دیدنی - داستان کوتاه - هک و ...

آموزش تغییر تم لاین به تمهای پولی بدون نرم افزار

سلام...

الان میخوام بهتون روشی یاد بدم که برای تغییر تمهای لاینتون به تمهای پولی هیچ نرم افزاری نیاز نداشته باشید!

پس مراحلو بدقت جلو برین...


1-برید تو لاین هرچی تم رایگان هستو دانلود کنید(هیچ تمی رو apply نکنید،تم پیشفرض فعال باشه)

2-تو گوگل بگردیدو یه سایتی که تمهای پولی رو واسه دانلود میزاره پیدا کنید و تمهارو دان کنید.

3-از تو explorer گوشیتون به آدرس زیر برید.

Android>data>jp.naver.line.android>theme

*تو این پوشه (theme) تعدادی پوشه هست که تو هرکدوم یه فایل تم هست (تمهای رایگانی که از لاین دان کردید)

4-هریک از تمهای پولی که از سایت دانلود کردیدو همنام یکی از اون تمهای رایگانه تو پوشه های theme بکنید و با اون جایگزین کنید.

*توجه!! : حتما تمهارو که معمولا عدد آخرش تفاوت داره رو همنام تمهای رایگان بکنید بعدش جایگزین اون تو پوشه کنید.

5-برید تو لاینو هرکدوم از تمهای رایگانو apply کنید بجاش تم پولیتون apply میشه!

داستان:شرط بندی پیرزن باهوش (طنز)


شرط بندی پیرزن باهوش

 

قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد . پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست یا به تازگی به شما ارث رسیده است . زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید !

مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد ۲۰ هزار دلار و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت ۱۰ صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است . مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت ۱۰ صبح برنامه ای برایش نگذارد .

روز بعد درست سر ساعت ۱۰ صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت . پیرزن بسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به درآورد . مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد .

وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد . مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد . پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر ۱۰۰ هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند !

داستان:ایمیل از دنیای مردگان


ایمیل از دنیای مردگان

 

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می یاد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته. من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا می بینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه ...